برای عمووووووو رسام
اینم الی گلی من بغل باباجونش شمال تیر 89
الی خانوم وعمو رسام تو حیاط خونه باباجون 20 اسفند سال 89
این لباساهاو دمپایی های سنتی +پیراهن وسرویس بدل والبته یک کیف سنتی برای مامانی و..... سال قبل عمورسام وباباجون زحمت کشیدن و وقتی رفته بودن اصفهان برات خریدن که اون موقع برات بزرگ بودن ولی الان اندازت شدن دست باباجون وعمو رسام درد نکنه که همیشه به فکرتن باباجون هم که هروقت ماموریت میره هیج وقت دست خالی نمیاد وحتما برات یه چیزی میاره دیروز 14دی که باباجون از ماموریت چند روزه برگشت به خاطر اینکه وقت نداشت یک روباه کوچولو که حرکات موزون انجام میداد وبرات اورد البته خودش راضی نبود وهمش میگفت ببخشید عجله ای شد واقعا که دستشون درد نکنه
فدای توووووووووووو (11دی)
این دوتا عکسو باکلی وعده راضی شده که بگیره
اینم قهر کردنای الی نانا
الینا خانوم حاظر نیست عکس بگیره لباشو میبینیدکه یعنی ناراحته
قربونت بشم من البته این عکسا رو امروز ازش گرفتم (15دی)
مهندس من جدیدا وقتی میخواد بره خونه باباجونش سریع کتاباشو میزاره تو کیفش وآماده رفتن میشه
اینم مهندس کوچولوی ماتوحیاط خونه منتظر اینکه بابایی سریع ترماشینو روشن کنه و ببرش خونه باباجونش(بابا)
وقتی رسیدیم خونه باباجون من سریع دوربینو در اوردم تا تو حیاط خونه باباجون ازالی خانوم عکس بگیرم
موقع برگشت وقتی لباس گرمتو پوشیدم وکلاشو سرت انداختم شروع کردی به چهار دست وپا رفتن ومیگفتی من خگوش (خرگوش)شدم هویج بخورم باباجونم همش میگفت وای من چطور یک هفته الینارونبینم
واقعا که چه عمورسام وباباجون خوش سلیقه ای داریااااا