تولد 3 سالگیت مباررررررررررررررررک
کارتهای دعوت الینا
اینم الینا وبابایش در حال ترکوندن
سالگیت مبارک
اینم همون لباسی که بادست خودم برات دوختم وهمه حسابی تعجب کردن آخه من برای اولین بار بود که خیاطی میکردم اونم بدون داشتن چرخ خیاطی
اینم از الینا وخوراکی های تولدش
این بسکویت هارو هم که روز قبل تولدتاساعت 5:30 دقیقه صبح با خاله ریحانه آماده کردیم وبه قول بابایی بابا که میگفت اصلا دلمون نمیاد بخوریمشون
همه خوراکی های تولدت خوشمزه شدن وهمه حسابی تعریف کردن وخیلی خوششون اومد
کادوهای الینا
مرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررسی از همگی
این باب اسفنجی رو عمو حسام برات هدیه گرفت واین سگ ومداد شمعی هارو هم مامان زن عمو برات گرفت که تو میون این همه کادو از مداد شمعی ها بیشتر خوشت اومد
این اتو و چرخ خیاطی هم خاله سمیه برات گرفت که فعلا برای تو خطرناکه که استفاده کنی آخه هم اتو داغ میشه هم اینکه چرخت سوزن داره وفعلا برداشته میشه تا انشاالله وقتی بزرگ شدی
این النگو رو مامان وبابای من برات هدیه گرفتن واین ربع سکه هم از طرف من وبابایی بود
این کالسکه وعروسک از طرف مامانی وبابایی بابا بودن البته بایه ظرف میوه خوری برای من
جاروبرقی از طرف خاله من وچراغ خواب هم عمه من برات هدیه گرفت
واینم از طرف خاله ی من
علی وآنا هم که 20 تومان پول بهت هدیه دادن
دست همگی مخصوصا ریحانه خواهر گلم درد نکنه که اینقدر برای تولد گل دخترم زحمت کشید درد نکنه
خیلی خیلی خوش گذشت از ساعت 6 جشن تولدت شروع شد وتاساعت 10 ادامه داشت کلی به همه خوش گذشت
ولی حسابی خسته شدیم وفردا صبح هم ساعت 12 ظهر رفتیم شهرستان با مامانجون وخاله ریحانه وسمیه جمعه عصر هم برگشتیم با باباجون وخاله ریحانه وخدیجه
امروز20خرداد هم تولد آنا بود و من وتو و مامانی وخاله ریحانه رفتیم تولد آناکه بهت خیلی خوش گذشت
فردا یکشنبه هم دعوتیم عروسی یکی از فامیلای بابایی