پیشرفت هاااااااا.......
سلام به جوجو طلایی خودم
یه مدتی یاد گرفتی وقتی چیزی میخوای یا میخوای که کاری انجام بدی سریع میای ومیگی مامانی بوست کنم کلی بوسم میکنی ومیگی مامانی بیا سیدی بزار دوست دارم اگه اینم جواب نداد میگی مامانی مامانی عاشقتم
الانم که دیگه کلی مارو ضایع میکنی
الینا: مامانی
مامانی :هوم
الینا :اااااااااااا مامانی نگو هوم بگو بله
مامانی :
الینا:مامانی برام سیدی میزاری
مامانی:آره
الینا:اااااااااااااااااااا نگو آره بگو بله
مامانی:
از اینکه کسی بهت بخنده متنفری جمعه که من رفتم خونه عمه جون وبرگشتم دیدم نیستی وتو اتاق داشتی(شون) تماشا میکردی که بابا ومامانی گفتند که تو یه حرفی زدی که کلی بهت خندیدن بعد تو زدی زیر گریه و رفتی تو اتاق قربون دختر با شخصیت خودم برم من منم اومدم تو اتاق وگفتم الی بهت خندیدن ناراحت شدی سرتو تکون دادی آخه داشتی شیر میخوردی وقتی از اتاق اومدی بیرون ازت پرسیدم الینا ازدست کی ناراحت شدی سریع دستتو کشیدی به سمت ومامانی وگفتی مامانی
ای مانی بیچاره مامانی هم که گفت من پیش الی هم شانس نیوردم آخه همه بهت خندیدن وتو فقط از دست مامانی ناراحت شدی البته مامانی خودش قبول کرد وگفت که من بدجور بهش خندیدم
الان هم که دیگه همش تو خونه به یاد اونروز میگی نخندین من اراحت میشم(ناراحت)گیه(گریه) میکنم
وقتی میخوای کاریو انجام ندی سریع میگی من خسته شدم ای زیر کار در رو آخه توهم .......
دیشب که داشتی نقاشی میکشیدی وقتی نقاشیت تموم شد گفتم الینا سر ماژیکاتو ببندخشک نشن سریع میگی من خستم خودت ببند من خسته شدم نمیتونم
وقتی بهت میگم اینکارو نکن سریع میگی (ااااادعبامون نکن اراحت میشم گیه کنم )اااااااا دعوامون نکن ناراحت میشم گریه میکنم
وقتی کارایی رو که دوست ندارم انجام بدی ومیخوام که نظرتو عوض کنم بهت میگم الینا من میرم مامان الیسا میشم ناراحت میشم سریع میگی نه اراحت نشو ببشید دیگه کار بد نمیکنم قربون دختر دل نازک خودم بشم من
چند شب پیشم که داشتیم از خونه باباجون برمیگشتیم خونه خودمون دمپایی های که مامانی برات خریدو پوشیده بودی وبه مامانی گفتی مرسی که برام دمپایی خریدی قربون دختر قدر شناس خودم بشم من