متولدشدن نینی خاله سمیه(الیساخانوم)12شهریور90
خاله سمیه زنگ زد وگفت که دکتر براش 12شهریوروقت زده ومن والی گلی باخانواده عمه جان روز عید فطر رفتیم شهرستان که عمه خانومی رفت خونه عموسیامک ومن وتوهم رفتیم خونه خاله سمیه که خاله ریحانه هم از چند وقت جلوتر برای کمک به خاله سمیه اونجا بود خلاصه اینکه جمعه شد ومن رفتم چندتا سیدی برات خریدم که درنبودمن باهاشون خاله ریحانه سرگرمت کنه شب شنبه شد وباید خاله سمیه خودشو برای فرداصبح آماده میکرد البته خیلی استرس داشت وما تا صبح نخوابیدیم البته تونخوابیدی ونزاشتی ماهم بخوابیم صبح ساعت 6 صبحانه خوردیم ومن وعمو افشین وخاله سمیه رفتیم بیمارستان که تاساعت 11طول کشید وخداروشکر نینی گلی ما سالم متولد شد وهمه اونجا بودن عمه زیبا وطوباو باباجون وزن عمو خاله آسیه واقوام عمو افشین که من تصمیم گرفتم پیش خاله سمیه بمونم واز الیسا خانوم نگهداری کنم خلاصه یک شنبه شد وخاله سمیه عصریک شنبه مرخص شدوبردیمش خونه من وتو تا چهارشنبه اونجا بودیم بعد بابایی اومد دنبالمون وبرگشتیم خونمون عکس الیساخانوم