الیناالینا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

اون که از گل بهتره.............

.............

1391/3/27 15:32
نویسنده : مامان زینب
1,520 بازدید
اشتراک گذاری

 

                                            <SMILIE>  

                                                                                                   

یک شنبه هم با مامانی وباباجون وخاله ریحانه رفتیم عروسی تو کلی رقصیدی وحسابی ترکوندی چند دور هم محلی رقصیدی بدون اینکه من باهات بیام خودت رفتی ورقصیدی تا ساعت 1:30هم عروسی بودیم البته تا ساعت 4 جشن داشتن <SMILIE>ولی به دلیل اینکه مامانی خسته بود ما نموندیم وقتی برگشتیم خونه اینقدر خسته بودی که با اینکه چراغها روشن بودن ومن وخاله ریحانه داشتیم با هم حرف میزدیم تو برای اولین بار خودت خوابیدی                                                                                                                            

  الینا در حال رقصیدن<SMILIE>                                                                                                       

 

                                          <SMILIE><SMILIE><SMILIE><SMILIE><SMILIE>

 موقع شام اینقدر باکلاس غذا میخوردی که همه نگات میکردن با چنگال کبابو تو دهنت میزاشتی وبعد هم با دستمال دهنت رو تمیز میکردی

                

 

                    

 

                                   <SMILIE>

 

           اینجاهم که داشتی با زن عموی بابایی محلی میرقصیدی         

                             

    <SMILIE><SMILIE>

 چهارشنبه هم رفتیم شهرستان خونه خاله آسیه وتو رو گذاشتیم پیش عسل وبا بابایی رفتیم بازار تا ساعت 11 شب کلی گشتیم وبلاخره لباس وکفشم رو برای عروسی عمو حسام خریدم خیلی خیلی خوشگله وقتی اومدیم خونه خاله گفت که تو اصلا بهونه نگرفتی وتو اتاق عسل با هم بازی کردیدشب هم تا ساعت 5 صبح بیدار بودی وبعضی اوقات هم باهام نمی ساختید<SMILIE>وما تو رو بزور خوابوندیم پنج شنبه هم با خاله آسیه رفتیم بازار ومن یه مانتو خریدم وبرای شام هم فلافل خریدیم وخوردیم ساعت 9:30 هم برگشتیم خونه تو کلی برای عسل گریه کردی وهمش میگفتی من میخوام از پله هاشون برم بالا دیگه نمیتونم با عسل بازی کنم بریم خونشون من دوست دارم با عسل بازی کنم جمعه هم که رفتیم خونه باباجون ومامانی و آنا وعلی هم اومدن وتو کلی باهاشون بازی کردی بعدشم رفتیم خونه خاله من دنبال خاله ریحانه آخه با ما نیومد خونه خاله آسیه 

 اینم بسکویت هایی که برای خاله آسیه درست کردیم وبردیم

 

 الینا وعسل 

 

<SMILIE> خبرهای مهم :<SMILIE>

عمو رسام دوشنبه پرواز داره وسه شنبه پیشمونه 

نمیدونی باباجون چه ذوقی میکنه وهمش به مامانی میگه که هفته دیگه این موقع رسام پیشمونه 

مامانی هم گیر داده به باباجون که توموقع رفتن عمو رسام چرا بوسش نکردی باباجون هم میگه که اگه بوسش میکردم بیشتر اذیت میشد 

چهارشنبه7 تیر عروسی پسر عموی بابایی عمو رضاست<SMILIE>

14 تیر هم سالگرد ازدواج من وباباییه<SMILIE>

و 15 تیر عروسی عمو حسام<SMILIE>

 خاطره:

داشتی با خاله ریحانه ناهار میخوردی من رفتم آب بیارم وقتی اومدم بشینم تو کلی داد زدی که چرا رو عمو هچو نشستی پاش درد گرفت منم گفتم عمو هچو رفته اونطرف نشستنه خاله ریحانه هم زود بلند شد وگفت اااااااااااا زشته عمو هچو پیش من بشینه واومد اینطرف نشست وکلی خندیدیم قربونت بشم جیگرم 

پسندها (3)

نظرات (29)

مامان فاطمه
27 خرداد 91 16:23
خوشگل خانم هميشه شاد و سر حال باشي


مرررررررررررررررررررسی گلم
نایسل
27 خرداد 91 16:57
مرسی زینب جونم باا ین دختر جیگرتتت همیشه به عروسی


خواهش میکنم گلم همچنین
نایسل
27 خرداد 91 16:57
دوست دارم

منم همینطور گلم
مامان امیرناز
27 خرداد 91 17:55
سلام خانوم خوشگله ایشالا عروسی خودت نازم ببخشید مامانی میشه بپرسم اهل کجایید لطفا تو وبلاگم بگید


سلام
مرررررررررسی گلم
مامان ریحان عسلی
27 خرداد 91 19:16
سلام
الهی ایشالا عروسی خودت الینا جون
سالگرد ازدواجتون هم مبارک
این هچو خان هم که هستش هنوز




سلام
نه خاله من قصد ازدواج ندارم ومیخوام پله های ترقی رو طی کنم
ممنون گلم
نه منظور از هچو عمو رسام اون عامشگلو بود
عمو رسام
27 خرداد 91 20:23
اهم :دی
1- به به دختر با کلاس
2- دست یافتن شما به دانش ساخت شیرینی های رنگول پنگولی رو تبریک می گویم، از خداوند ممنان!!! برایتان آرزوی موفقیت های روزافزون دارم. (این ممنان قضیه داره از شوورتون بپرسید )
3- مبارک باشه
4- ا به سلامتی چشمتون روشن هااااا بابام راس میگه، اون موقع داشتم خودمو می کشتم گریه م نگیره
5- به سلامتی عمو رسام هم 15 تیر عروسی می گیره.
6- عمو هچو

پی نوشت برای آینده:
الینا جان، عمو! پاشو برو دور درست، الان وقت وبلاگ خوندن نیست

16 جولای 2012

1بیاو ببین عمو جون چه دختری شدم
2حتما از این شیرینی ها برات درست میکنم وقتی اومدی البته همراه باآب هویج احسان که حالا خوابه ولی صبح حتما ازش میپرسم
3مررررررررررررررسی
4ههههههههههههههههههه خوشحالیم
5نه تو باید 16 تیر باشه
6قراره تو ببریش پارک خونه صورتی اونم مشهد
از زبان الینا:
مرررررررررررررررررررسی عمواز اینکه همیشه به فکر منی
انشاالله که به سلامتی برگردی بابات که طاقت نداره از فردا میاد تهران خیلی خوشحاله دوشنبه هفته پیش ساعت 9 میگفت که من این موقع فرودگاهم ما که مردیم از خنده مامانت بهش گفت آخه چه خبره از ساعت 9 بری فرودگاه هههههههههههههههههههههههههههههه

مامانی نازلی طهورا
28 خرداد 91 10:38
سلام عزیزم خیلی ممنونم که بما سر زدی
از آشنایتون خیلی خوشحال شدم


سلام
خواهش میکنم
منم همینطور
مامان یاسمن الیسا
28 خرداد 91 11:10
زینب جون اون اهنگ قبلی وب الینا را خیلی دوست داشتم همیشه وب الینا را باز می کردم تا آهنگش را گوش کنم. و کارهای دیگه را انجام بدهم.


اگه منظورت آهنگ ندیم بود برات کدشو گذاشتم عزیزم
مامان آیلا
28 خرداد 91 11:32
همیشه به عروسی، رقص و بزن و بکوب


مرررررررررررررررررسی گلم
مامان رهام
28 خرداد 91 11:34
سلام زينب جونم


باکلی تاخیر سلام
مامان رهام
28 خرداد 91 11:35
قربونت برم با اون عشوه هات............به به به چه دخمل با كلاسي


خدانکنه گلم...............................مرررررررررررسی از اینهمه لطف
مامان رهام
28 خرداد 91 11:35
لباساي جديد مبارك زينب جون


مررررررررررررررررررررسی گلم
مامان رهام
28 خرداد 91 11:36
خوش به حالتون چقد مناسبت.............هميشه شاد باشيد و تندرست


مرررررررررررررررررررررررررررسی عزیزم انشاالله شما هم همیشه شاد باشید
مامان رهام
28 خرداد 91 11:37
تا يادم نرفته آفرين زينب جون چه بيسكوئيتايي دلم آب افتاد


مررررررررررررررررررررررسی گلم اگه اینجا بودی حتما برات میوردم
مامان الیناجونی
28 خرداد 91 11:53
اوخخخ اوخخخ بخورم اون لفاتووو جیگرییی به الینایی منم رقص یاد میدی


باشه خاله بفرست من یه دوره براش بزارم حسابی زبون زد میشه
مامان امیر مهدی
28 خرداد 91 14:50
همیشه به عروسیایشالا عروسی گل دخترتیر ماه خیلی ماه خوبیه منم 17 تیر تولدمه راستی کجایی هستین؟بیا تو وبم بگو


مررررررررررررررررررررررسی مبارک باشه
چشم حتما
مامان امیر مهدی
28 خرداد 91 15:23
جدی میگین کجا میشینین؟


برات گذاشتم
مامان امیر مهدی
28 خرداد 91 15:31
من هستم گلم
النا (نی نی سایت)
28 خرداد 91 16:08
ماشالله به این دختر ناااااااااااااااااااااااااااااااااز
ان شالله همیشه توووو شادی باشید عزیزم
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس





مررررررررررررررررررررررررسی
همچنینXX
ilijoon
28 خرداد 91 22:56
اي جانممممممممم جيگرم چقده ناز شدي
چه لباس خوشگلي پوشيدي عزيزم دوستت دارم


XXX
ilijoon
28 خرداد 91 22:57
فداي دخمل باكلاسمون بشم بوسسسسسسسسسسس يه عالمه براي اليناي گلم


خدانکنه خاله مهربون
ilijoon
28 خرداد 91 22:59
به به چقدر مناسبت تو تير ماه خوش به حالتون


انشاالله که شما هم روزای خوبی تو تیر ماه داشته باشید
X
عمه جونی
29 خرداد 91 12:40
((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْامری و ارحَمْ ضعفی و

قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العامین))
حضرت محمد (ص) فرمودند :هرکس مردم را از این دعا با خبر کند در گرفتاریش گشایش پیدا میکند.....
عیدتون مبارک


عید شماهم مبارک
نایسل
29 خرداد 91 12:54
اوه قربونش بره خاله اینقدر خوشمل میرقصه :http://www.niniweblog.com/images/smilies/smile%20(5).gifX


خدانکنه گلم
نایسل
29 خرداد 91 12:55
بوسسس عشقممم


مامان یاسمن الیسا
29 خرداد 91 22:42
زینب جون شرمنده شدم راضی به زحمتتون نبودم . ببخشید تو را خدا اما کد اهنگ واسم نیومده بود. اگر بهم اسم اهنگ و اسم خواننده اش را بگی خودم میگردم پیداش میکنم.


خواهش میکنم گلم
مرجان مامان پریساجون
30 خرداد 91 0:00
چه با کلاس غذا میخوری عزیزم


مامان بهی
30 خرداد 91 22:04
مبارک باشهههههه لباستووووون خانوم خانوماا
الینا جونو ببوسیید کاش عکس لباستونم می ذاشتیین سالگرد ازدواجتونم مبارککککک
عروسیم خوش بگذرهه
البته مطمئنم با این الینای هنرمند خوش می گذرهه


مرسی گلم حتما عکسشو میزارم
چشم حتما
بازم مررررررررررررررررررسی
عمه آتنا
30 خرداد 91 23:45
همیشه به عروسی گل خانوم معلومه این چندوقت سرتون خیلی شلوغه،تا باشه از این گرفتاری ها
هر روز میام به وبتون سر میزنم ،دوس دارم عکسهای الینا جونو


مرررررررررررررررررسی خاله جون
لطف دارید