سوغات عمو رسام و..........
تقریبا 2 هفته پیش این عروسک خوشگلو عمورسام از مالزی برات فرستاد
مرسی عموجون
دست عمو رسام درد نکنه که این باربی خوشگلو برات فرستاد
21بهمن
قرارشد که بامامانی قبل از شام بریم خونه خاله جون بابایی تا تو کمی با آنا وعلی بازی کنی ولی خوب برای مامانی مهمان اومد وبه خاطر اینکه بد موقع شده بود دیگه گذاشتیم کهاول شام بخوریم وبعدازشام بریم
که مامانی به سفارش بابایی کوبیده درست کرد توهم که عاشق کبابی
اینجاهم منتظری که مامانی سریعتر سیخهارو بگیره وبرات کباب آماده کنه
ویک دفعه یه چیزی گفتی که خیلی برای ماجالب بود به مامانی (بابا)گفتی من پاستیل (انگلیشی) میخوام آخه اینو خیلی قبل مامانی بهت گفته بود قربون دختر باهوش خودم بشم من خلاصه بعد ازخوردن شام با مامانی وباباجون وبابایی ساعت 8رفتیم خونه خاله بابایی که کلی توبازی کردی وبااین حال که باباجون به خاطرتوتاساعت 12 موند آخه باباجون عادت نداره وقتی مهمانی میره زیاد بمونه ولی تو خیلی پیشش عزیزی که به خاطرتت زودی برنگشت خونه با این حال موقع برگشت کلی گریه کردی
الینا وآنا درحال کشیدن نقاشی
اینجاهم که علی به جمع شما وارد شد وباهم سرگرم کشیدن نقاشی شدید
این لباسم باباجون(بابا) سال قبل از کیش برات اورد که الان دیگه اندازت شده