الینا خانم ومهمان هاش (27 آذر )
خاله سمیه اس داد که دائی علی داره میاد وقتی دائی علی اومد تو کلی ذوق زده شدی وبا خرگوش موزیکالی که باباجون از آبادان برات خریده بود حسابی براش رقصیدی ولی دائی علی خیلی خسته بود ورفت که بخوابه وما بزور تو رو نگه داشتیم آخه همش میرفتی ودر اتاقی که دائی علی توش خواب بودی رو میزدی و میگفتی در رو باز کن در رو باز کن صبح دائی علی رفت
اینم خرگوشی که باهاش برا دائی علی کلی میرقصیدی
ولی عصر مایه مهمان دیگه داشتیم الیسا خانوم دختر خاله الینابه همراه مامانش خاله سمیه
اینم عکسای رمانتیک تو والیسا خانوم قربونت بشم که اینقدر مهربونی(لحظه ی ورود الیسا خانوم)
الینا والیسا خانوم با همراهی خاله سمیه یاد گذشته ها کردن وعکسای الینا وقتی نی نی بود رو نگاه میکنن
دختر خاله های گل ودوست داشتنی